LCD چیست و چگونه کار می کند
شما
احتمالاً از
وسايلي كه
شامل يك
LCD
(نمايشگر
كريستال مايع)
در هر روز
استفاده ميكنيد.
همه آنها در
اطراف ما
هستند. براي
مثال در
كامپيوترهاي
Laptop
(كيفي) و
ساعتهاي
ديجيتالي و
مايكروفر و سيدي
پليمر و خيلي
از وسائل
الكترونيكي
ديگر.
LCDها
معمولاً
زيادي و كمي
زيادي نسبت به
صفحه نمايشهاي
ديگر دارند.
براي مثال
آنها معمولاً
داراي ضخامت
كمتر و روشنتر
هستند. و
انرژي كمتري نسبت
به لولههيا
اشعه كاتدي
(CRT) هستند.
اما يك
سئوال پيش ميآيد
كه كريستال
مايع چيست؟
نام كريستال
مايع ممكن است
باعث ايجاد
اشتباه شود.
چون ما فكر ميكنيم
كه كريستال يك
جسم جامد مثل
كوارتز (نوعي
سنگ) است كه
معمولاً با
سختي بسيار
زياد و مايع
بودن يك تناقض
آشكار است و
چگونه يك ماده
ميتواند هر
دو خاصيت را
دارا باشد.
در اينجا
شما متوجه
خواهيد شد كه
چگونه كريستال
مايع يك تكنيك
شگفتآور را
در خود جاي
داده است و
اين يك تكنيك
اساسي در
ساختن
LCDهاست.
شما همينطور
خواهيد فهميد
كه چگونه ماهيت
متضاد و
متناقص نماي
كريستال مايع
ميتواند
براي توليد يك
نوع شاتر
دوربين و
چگونه شبكههاي
اين شاتر
بسيار كوچك ميتواند
شيءي كه نشاندهنده
شماره يا كلمه
يا عكس است را
باز و بسته كند.
ما ميدانيم
كه معمولاً 3
نوع حالت از
مواد در طبيعت
وجود دارد
(جامد، مايع،
گاز). جامدات
بعلت حركت
بسيار كوتاه
مولكولهايش
ميباشد و
تقريباً
ثبات و
پايداري در
جاي خودشان را
وانمود ميكند
كه اين اثر را
بر مولكولهاي
ديگر نيز
تحميل ميكنند.
مولكولها در
مايعات
برخلاف
جامدات ميتوانند
جهت خود را
تغيير داده و
به هر طرف در مايع
حركت كنند.
اما آنها
موادي هستند
كه ميتوانند
در يك حالت
شكلپذير
بسته به نوع
مايع و ظرف آن
تغيير حالت دهند.
اين بدين معني
ميباشد كه
كريستال نه
مايع است و نه
جامد و به اين
علت است كه
نامي متغير و
متناقض را
داراست.
پس آيا
كريستالهاي
مايع مانند
جامدات و
مايعات عمل ميكند
يا چيزي ديگر؟
شواهد و قراين
بر اين است كه
كريستالهاي
مايع از نظر
خواص به
مايعات
نزديكتر نسبت به
جامدات هستند.
براي تبديل از
يك ماده در
حالت جامد به
كريستال مايع
مقداري گرما
نياز است و
مقدار گرماي
ناچيز بيشتري
براي تبديل به
مايع نياز
است.
در اينجا به
توضيح اين
نكته خواهم
پرداخت كه چرا
كرييستال
مايع اينقدر
به دما حساس
هستند و چرا
از آنها براي
ساختن
ترمومتر و انگشتر
و جواهرات
استفاده ميشود
و همينطور
توضيح خواهم
داد كه چرا
كامپيوترهاي
كيفي در دماي
پايين زيباتر
و جالبتر عمل
ميكنند.
همينطور كه
تنوع زيادي در
مايعات و
جامدات وجود
دارد در
كريستال مايع
نيز تنوعات
فراوان وجود
دارد بسته به
دما و خصوصيات
طبيعي يك ماده
كريستالهاي
مايع ميتوانند
در فازهاي
متفاوت باشند.
در مورد كريستال
مايع به فاز
بلور بحث
خواهيم كرد
كريستال مايعي
كه
LCD را ميسازد.
يكي از
خصوصيات
كريستال مايع
اين است كه
بوسيله جريان
الكتريكي
تأثير ميپذيرند.
يك نوع خاص از
بلور كريستال
مايع كه
TN
ناميده ميشود
به صورت طبيعي
تابيده شده
است. بوسيله
عبور جريان
الكتريكي بر
اين كريستالهاي
مايع تا دماي
تغيير،
انعطافپذير
خواهد شد.
البته بستگي
به ولتاژ و
جريان نيز
دارد.
LCDها از
اين نوع
كريستال مايع
استفاده ميكنند
چون آنها
اساساً به جريان
الكتريكي
واكنش نشان ميدهند
تا كنداتور را
كنترل كنند
.
اكثر
مولكولهاي
كريستال مايع
ميلهاي شكل
ميباشند و
عموماً
گرماگرای
یا لیوتراپیک ميباشند
كه در ساخت
صابونها و
شويندهها
استفاده ميشود
و بسته به نوع
حلال آنها با
هم مخلوط ميشوند.
كريستال مايع
گرماگراي يا
ايزوتوپ هستند
يا حالت
آبگونه را
دارا ميباشند.
تفاوت در
مولكولهاي
كريستال مايع
ايزوتوپ در
نوع آرايش
آنهاست.
درصورتي كه دو
نوع آبگونه
داراي محدوده
شخصي است جهت
ملكولها در
فاز مايع تا
حد كمي از
هادي پيروي ميكنند
و هر كدام جهت
خاص خود را
دارايند. بلور
متورق (برگي)
از معمولترين
تركيبي است كه
بر روي رويههاي
مولكولها در
فاز ايجاد شده
است. چون در فاز
مايع
مولكولهاي در
لايههاي خاص
جهت خاصي را
ميپذيرند.
البته تنوعات
زيادي در فاز
برگي وجود دارد.
از قبيل نوع
C
كه مولكولها
در آن از هر
لايه كج شده و
در لبه لايه
قبلي قرار ميگيرند.
فاز معمول
ديگر فازي
وابسته به فاز
مايع و حالت
مارپيچي شكل
ميباشد. و
اين فاز كه
مولكولها كمي
از يك لايه به لايهاي
ديگر ميپيچند.
درنتيجه يك
حالت حلزوني
شكل پديد ميآيد.
كريستالهاي
مايع
فروالكتريك
از مواد
كريستال مايع
كه خاصيت
مارپيچي شكل
را دارا ميباشد
استفاده ميكنند.
در نوع متورق
C
از ترتيب چون
طبيعت
مارپيچي اين
مولكولها باعث
تغيير
ميكروثانيهاي
عمل متقابل ميشود
كه در نتيجه
باعث بوجود
آمدن كريستال
مايع
فروالكتريك
شده كه خصوصاً
مناسب براي
نمايشگرهاي
حرفهاي ميباشد.
سطوح ثابت شده
كريستالهاي
مايع
فروالكتريك
فشار كافي را
براي استفاده
از بشقابهاي
شيشهاي بكار
ميبرد. حذف
مولكولهاي
مارپيچي براي
شكلگيري
تغيير بسيار
با سرعت انجام
ميپذيرد.
ايجاد يك
LCD
چندين اصل
براي ساختن يك
LCD
كه براحتي
ورقهاي از
كريستال
مايع را خلق
ميكند به هم
كمك ميكنند.
تركيب چهار
اصلي ساختن
LCD
را ممكن ميسازد.
1- نور
توانايي و
خصوصيت قطبي
شدن را داراست
(براي مثال
عينكهاي
آفتابي)
2- كريستالهاي
مايع قادر به
انتقال و
تغييرات قطبي
نور ميباشد.
3- ساختار
كريستال مايع
ميتواند
بوسيله جريان
الكتريكي
تغيير كند.
4- موادي وجود
دارند كه ميتوانند
براحتي
الكتريسيته
را هدايت
كنند.
LCD وسيلهاي
است كه ساختار
شگفتانگيزي
از اين 4 اصل
استفاده كرده
است.
براي خلق يك
LCD
دو قطعه شيشه
قطبيده شده
استفاده ميشود.
يك پليمر خاص
كه در سطحي كه
كشيده شده بر
طرفي از لايهي
شيشه كه
قطبيده نشده
است شيار
ميكروسكوپي را
ميسازد.
شيارها بايد
جهت متشابهاي
بر لايه
قطبيده داشته
باشد. سپس
پوششي كه از
كريستال مايع
آبگونه بر روي
يكي از
فيلترها اضافه
ميشود.
شيارها باعث
ميشود كه
اولين لايه
مولكولها با
جهت فيلترها
همراستا شود.
سپس دومين
قطعه شيشه
بالايي قطبي شده
را با زاويه
صحيح و دقيق
به اولين قطعه
اضافه ميكنند.
هر لايه
متوالي و
پياپي از قطار
مولكولها، كمكم
پيچيده ميشود
تا بالاترين
لايه كه با
زاويه 90 درجه
تا پايينترين
حالت آن تابيده
ميشود كه در
تماس با
فيلترهاي
شيشهاي
قطبيده ميباشد.
هنگامي كه نور
به اولين
فيلتر برخورد
ميكند آن
قطبيده ميشود.
سپس مولكولها
را در هر لايه
هدايت مي كنند.
نوري را كه از
لايه قطبي
دريافت ميكنند.
هنگامي كه نور
از ميان لايهها
كريستال مايع
گذشت
مولكولهاي
همچنين صفحات
لرزنده نور را
خيز ميدهند.
تا اينكه به
زاويههاي
صفحه خود نيز
برخورد كند.
بالاخره
هنگامي كه نور
به آخرين سطح
از كريستال
مايع رسيد سپس
در زاويهاي
متشابه در
لايهي آخر به
ذره درميآيد
و ميماند.
اگر صفحه آخر
با دومين شيشه
قطبيده تماس
پيدا كند سپس
نور عبور ميكند.
حال اگر ما
انرژي
الكتريكي را
بر صفحات
كريستال مايع
بكار بريم
ديگر آنها نميپيچند
يعني به صورت
مارپيچي
درنميآيند.
هنگامي كه
آنها به صورت
مستقيم
درآمدند زاويه
نور عبوري از
ميان آنها را
تغيير ميدهند
تا اينكه ديگر
حتي به زاويه
فيلتر قطبيده
به دلايلي
تماس پيدا نميكند.
درنتيجه هيچ
نوري در منطقه
LCD
عبور نميكند
كه باعث
تاريكتر شدن
آن منطقه نسبت
به مناطق ديگر
ميشود.
يك
LCDساده بسازيد.
ساختن
LCD
ساده، سادهتر
از آن چيزي
است كه شما
فكر ميكنيد.
شما با فشردهسازي
شيشه و
كريستال مايع
كه در قسمت
قبلي توضيح
داده شده آغاز
ميكنيد و دو
الكترود مشخص
و شفاف را در
آن قرار ميدهيد.
براي مثال
تصور كنيد شما
ميخواهيد كه
سادهترين
صورت ممكن
LCD را
بسازيد فقط با
يك الكترود
مستطيلي در آن
لايهها
اينطور بنظر
ميرسند…
البته
LCD اي
كه اينكار را
انجام ميدهد
خيلي ابتدائي
است. يك قطعه
شيشه(A)
در قسمت پشت
دارد كه باعث
بازتابي
انعكاسي ميشود.
سپس اين قطعه
شيشه را كه با
غشاء قطبي
(B)
در قسمت كف و
الكترود مسطح
معمولي (C)
كه از
اكسيدقلع و
اينديوم
ساخته شده را
در قسمت بالا
قرار ميدهيم
و يك الكترود
عادي مسطح در
قسمت باقيمانده
LCD
را بپوشانيم.
در اين لايه
نيز يك لايه
از كريستال
مايع قرار ميگيرد(D). سپس يك
قطعه ديگر را
با يك الكترود
مستطيلي شكل
(E) در كف و يك
غشاء قطبي
ديگر در سقف
(F)، هم زاويه
بالاي اولي
قرار ميدهيم.
الكترود در
LCD
مانند باتري
به صورت قدابي
به يك منبع
انرژي متصل ميشود.
هنگامي كه
جريان وجود
ندارد فور
حدودي از
روبروي
LCD كه
به صفحه
برخورد ميكند
و مستقيماً
باز تابش ميكند
اما هنگامي كه
يك باتري
جريان را
تأمين ميكند،
كريستال مايع
واقع در ميان
الكترود مسطح
و الكترود
مستطيلي نور
را به اصطلاح
ميگشايد و
پخش ميكند و
ضمن اين كار
باعث خروج نور
از اين ناحيه ميشود.
اين كار باعث
ميشود كه
LCD
مستطيل را
همانند يك
منطقه سياه
نشان دهد. البته
همينطور كه
ذكر شد اين
امر در
LCDهاي
ساده اتفاق ميافتد.
يك نكته را بايد اينجا متذكر شويم كهLCD ساده با نياز به يك منبع نور خارجي دارد. كريستال مايع اين خصوصيت را دارد كه هيچ نوري را از خود عبور نميدهد. LCD هاي كوچك و ارزان معمولاً بازتابكننده نور هستند بدينمعني كه هر چيزي را كه از منبع نور خارجي دريافت ميكنند به نمايش ميگذارند.
اگر
به نمايشگر
ساعت
كامپيوتري
نگاه كنيد. شمارهها
در جايي كه
الكترودهاي
كوچك كريستال
مايع را شارژ
ميكنند
پديدار ميشود
و لايه طوري
مرتب ميكنند
تا اينكه نور
از سطح غشاء
قطبي خارج
نشده و عبور
نكنند.
نمايشگر
اكثر
كامپيوترها
براساس لامپهاي
فلورسنت و نور
منعكسكننده
از روي آن
ساخته شدهاند.
علاوه بر اين
مانيتورهاي
بعضي
مانيتورهاي
LCD
نيز از اين
قاعه مستثني
نيستند.
يك قطعه پخشكننده
در پشت
LCD براي
يكنواخت كردن
نمايش و تضمين
بر اين يكنواختي
نور را دوباره
انتشار و پخش
ميكند در
مسير راه نور
از ميان
فيلترها و كريستالهاي
مايع و لايههاي
الكتروني
بسياري از طيفهاي
نور از بين ميروند.
ميتوان گفت
حتي تا نيمي
از اين طيفها
از بين ميروند.
در مثال ما،
يك قطعه
الكترود لايهاي
سطح و يك
الكترود ميلهاي
ساده داشتيم
كه وظيفه
كنترل بر
كريستالهاي
مايع واكنشدهنده
در مقابل
نيروي
الكتريكي را
برعهده
داشتند. اگر
شما اين لايهاي
را كه شامل تكالكترود
ميباشد. را
برداريد و كمي
المان ديگر
اضافه كنيد يك
نمايشگر
پيشرفته
خواهد داشت
(به همين راحتي).
سيستمهاي
LCD
LCDهايي
كه داراي صفحه
مسطح معمولي
هستند براي نشان
دادن ساده خوب
و قابل قبول
هستند كه فقط
براي نشان
دادن مكرر
اطلاعات
استفاده شوند
مانند
بوردهاي
تبليغاتي. همينطور
ساعتهاي
كامپيوتري و
مايكروفرها
در اين طبقه
قرار ميگيرند
اگر چه اشكال
ششگوشه كه
حالتي شبيه
مستطيل دارند
كه از قبل طراحي
ميشوند.
معمولترين
حالت
الكترودهاست
كه به صورت
خاصي در اين
چنين ابزاري
قرار ميگيرد
(البته هر نوع
شكلي ممكن
است) كافي است
فقط به بعضي
از بازيهاي
كامپيوتري
دستي كه ارزان
هستند نگاه
بياندازيد.
بازيهاي
كارت، جورچين
اشكال هندسي، ماهي
و از اين چنين
اشكال است كه
در چنين صفحات
ديده ميشود.
در نوع اصليLCD
در
كامپيوترها
استفاده ميشود.
ماتريس فعال،
ماتريس
غيرفعال
در قسمتهاي
بعدي در مورد
اين دو قسمت
بيشتر توضيح
خواهم داد.
تاريخچه
LCD
امروزه
LCDها در همه جا
يافت ميشوند.
البته همه
اينها يك شبه
جوانه نزدهاند.
طبق تحقيقات
محققان گفته
ميشود كه در
زمان كشف كريستال
مايع تا ساخت
LCD
هاي امروزه كه
از آنها لذت
ميبريد مدت
زيادي ميگذرد
كريستال مايع
اولين بار در
سال 1888 توسط بوتانيت
و فردريچ
وينترز كشف
شد.
رينترز
مشاهده كرد
هنگامي كه دو
ماده عجين كلسترول
مانند
(نيتروات
كلستريل
) را
گداخت. در
ابتدا به صورت
مايع پف كرده
شبيه شده بود
ولي با افزايش
دما اين پف و
ابر كنار ميرفت.
هنگام سرد
شدن مايع به
رنگ آبي تغيير
كرد قبل از
اينكه به صورت
كريستال
درآيد. 80 سال
بعد
RCA
(Conteral African Republic)
اولين
LCD آزمايشي
را ساخت. از آن
زمان شركتهاي
LCD به صورت
مداول
تغييراتي در
LCD ايجاد
كردند و باعث
پيشرفت اين
صنعت شدهاند
و باعث شدند
كه امروزهLCD
تبديل به يك
سطح شگفتانگيري
و پيچيدهاي
از تكنولوژي
تبديل شود و
پيشبيني ميشود
كه در آينده
نيز اين صنعت
پيشرفتهاي
پيشگيري
داشته باشد.
Matrix passive
(ماتريس
غيرفعال)
LCDهاي
ماتريس
غيرفعال از
شبكه سادهاي
براي تأمين
انرژي و
پركردن پيكسلهاي
خاص بر روي
نمايشگر
استفاده ميكنند.
خلق يك شبكه
در جاي خود يك
پيشرفت به حساب
ميآيد. در
شروع از دو
صفحه شيشهاي
كه سفره
ناميده ميشوند
تشكيل ميشود.
يك سفرة تشكيل
ستون و ديگري
تشكيل سطر را
ميدهد، كه از
يك ماده هادي
شفاف ساخته مي
شوند كه
معمولاً
اكسيد قلع-
اينيديوم ميباشد.
اين دو صفحه
ستون و سطر به
يك مدار مختلط
متصل ميشوند
كه كنترل
صفحات را
هنگامي كه
انرژي و همينطور
دستورالعمل
به سطر و ستون
اعمال
ميشود.
كريستال مايع بين
دو صفحه شيشهاي
فشرده ميشود
و غشاء قطبيده
شده كه قبلاً
در مورد آن توضيح
داده شد در
قسمت بيروني
دو صفحه قرار
مي گيرد و به
آنها متصل ميشود.
براي
روشن كردن
يك پيكسل.
مدار مختلط يك
فرمان را به
ستون صحيحي از
صفحه اول و
سطري از صفحه
دوم ميفرستند.
سطر و ستون
يعني در پيكسل
شخص متقاطع ميشوند
و ولتاژ
موردنياز را
دريافت كرده
تا روشنسازي
و فعال كردن
كريستال مايع
در آن پيكسل
انجام گيرد.
(يعني به زبان
ساده ابتدا
ستون خاصيي
فعال فعال شده
و سپس آن سطر
خاص نيز فعال
ميشود و در
تقاطع اين
ستون و سطح
كريستال مايع
فعال ميشود
(البته توسط
مدار و ولتاژ
خاصي)).
سادگي و بيآلايشي
سيستم
ماتریس غیر فعال بسیار زیباست.
ولي يك
اشكال و ايراد
مهم دارد كه
سرعت پاسخ بسيار
ضعيف است و
كنترل ولتاژ
مبهم را نيز
داراست. البته
زمان پاسخ
(واكنش) اشاره
به توانLCD در
روشن ساختن
تصوير و نمايشگر
دارد.
راحت ترين
راه براي مشخص
كردن سرعت
پايين اين نوع
LCDها
اين است كه
اشارهاي را
از يك نقطه به
نقطه ديگر از
صفحه حركت دهيد
سپس واكنش
ضعيف نمايشگر
را خواهيد
ديد.
كنترل ولتاژ
ضعيف و مبهم
باعث ميشود
كه فقط
نمايشگر
بتواند يك
پيكسل را در
يك لحظه از زمان
نشان دهد و
ايراد ديگر
كنترل ضعيف
ولتاژ اين است
كه
هنگامي كه يك
پيكسل در يك
زمان روشن ميشود
پيكسلهاي همجوار
آن نيز به طور
كم رنگي روشن
ميشوند و
باعث ميشوند
تصوير تيره و
کنتراست(وضوح)
پائين ظاهر
شوند.
LCD ماتريس
فعال
اين نوع LCDها از
نوارهاي نازك ترانزيستور
تشكيل شدهاند
كه در اصطلاح(TFT) خوانده ميشوند
اساساً
TFT ها
خازنها و
ترانزيستورها
را تعويض ميكنند
(سوئيچ ميكنند)
كه به صورت
ماتريس و بر
روي لايه شيشهاي
مرتب شده و
مستقرند. براي
فرمان به يك
پيكسل خاص
ابتدا رديف
خاصي فعال ميشود.
سپس ستون مربوطه
در اين رديف
را روشن ميكند
و انرژي را به
آن ميفرستند.
تا زماني كه
پيكسلهاي
ديگر خاموشند
فقط خازن در
آن پيكسل خاص
بار دريافت ميكند.
خازن قادر به
نگهداري بار
الكتريكي تا
زماني كه سيكل
عوض نشود را
داراست.
و اگر ولتاژ
مصرفي
موردنياز
براي يك
كريستال با دقت
كنترل شود ميتواند
مقداري پرتو
را كه كافي و
موردنياز است تأمين
كند. با دقت
زياد ميتوان
پيكسل را به
رنگ خاكستري
تا رنگ كبود
تغيير داد.
اكثر
نمايشگرها
امروزه داراي
256 سطح روشنايي
در هر پيكسل
ميباشند.
رنگها
Colors
يك
LCD را كه رنگها
را به نمايش
ميگذارد از
سه پيكسل نوعي
كه از
فيلترهايي به
رنگ قرمز، آبي
و سبز تشكيل
شدهاند، هر
رنگ را در
پيكسل به
نمايش
بگذارند. با تأمين
ولتاژ
موردنياز و
دقت كافي، هر
پيكسل فرعي ميتواند
256 نوع رنگ
متفاوت با
تغييراتي را
ترتيب دهد. با
تركيب پيكسلهاي
فرعي ميتوان
8/16 ميليون رنگ
را تشكيل داد (256
رنگ براي
قرمز*256 رنگ براي
آبي* 256 رنگ براي
سبز) براي
ايجاد اين
نمايشگرهاي
رنگي به تعداد
بسيار زيادي
ترانزيستور نيازمنديم.
براي مثال يك
كامپيوتر
كيفي معمولي و
فوتي تا حد 768*1024
را تأمين ميكنند.
اگر 1024 ستون را
با 768 سطر بار
پيكسل فرعي
ضرب مينماييم
چيزي حدود 298/359/2
ترانزيستور
را شامل خواهد
شد. اگر مشكلي
براي هر يك از
اين
ترانزيستور پيش
بيايد.
نمايشگر، با
مشكل مواجه
خواهد شد و
تصوير را در
جاهايي
نامفهوم نشان
خواهد داد. اكثر
LCDهاي
ماتريس فعال
داراي كمي
پيكسلهاي
مورددار به
صورت پراكنده
ميباشد.
LC
D هاي
پيشرفته
تكنولوژي
LCD
هر روزه و به
طور مداوم در
حال پيشرفت ميباشد.LCDها
امروزه از
انواع مختلف
كريستال مايع
تشكيل شدهاند
كه شامل
شماتيكهاي
پارالل،
دودويي و ديالكتريك
(STN)،
(DSTN)،
(FLC) و
(SSFLC) ميباشد.
اندازه
نمايشگر
بوسيله
مشكلات كنترل
كيفيت محدود
شده است. براي
افزايش
اندازه نمايشگر
كارخانهها و
شركتهاي
سازنده بايد
تعداد پيكسلهاي
بيشتر و
همچنين تعداد
ترانزيستوريهاي
بيشتري را در
آن قرار دهيم.
با افزايش
پيكسل و ترانزيستور
در نمايشگر
شانس وجود
ترانزيستور
خراب افزايش
پيدا ميكند.
شركتهاي
سازنده
LCDهاي بزرگ
اغلب
40
درصد قطعاتي
را كه از خطوط
توليد خارج ميشود
را رد ميكنند.
اين درصد
مستقيماً بر
روي قيمت
LCD هاي
كيفيت بالا
تأثير ميگذارند
بعلت اينكه
هزينه مصرفي
تشكيل
LCDهاي
خوب و بد را بر
روي
LCDهاي
خوب حساب ميكنند.
پس فقط پيشرفت
در صنعت ساخت
LCD و
كارخانجات آن
ميتواند
ساخت
LCDهاي
بزرگ را آسان
كند.
براي
اطلاعات
بيشتر ميتوانيد
به منابع زير
رجوع كنيد.
چگونه
تلويزيونهاي
پروجكشن كار
ميكنند؟
چگونه
ساعتهاي
ديجيتال كار
ميكنند؟
چگونه
مانيتورهاي
كامپيوتر كار
ميكنند؟
چگونه
عينكهاي
آفتابي كار ميكنند؟
چگونه
نور كار ميكنند؟